معنی از ذرات زیراتمی
حل جدول
کوارک
از ذرات بنیادین زیراتمی
کوارک
ذره زیراتمی
مزون
از ذرههای زیراتمی
کوارک
از ذرات بنیادی
امگا
لاندا
از ذرات بنیادین
لاندا
ذرات بلوری یخ
یخ ریزه
لغت نامه دهخدا
ذرات. [ذَرْرا] (ع اِ) ج ِ ذرّه:
انعامش از شمار گذشته است و چون توان
ذرات آفتاب فلک را شمار کرد.
خاقانی.
جمله ٔ ذرات عالم گوش گشت
تا تو فرمائی هر آن فرمان که هست.
عطار.
هست آن ذرات جسمی ای مفید
پیش این خورشید جسمانی پدید
هست ذرات خواطر وافتکار
پیش خورشید حقایق آشکار.
مولوی.
ذرات صغار هوائی، آنچه که از اجسام ریز در آفتاب ِ از روزن افتاده دیده شود.. || ذرات صغار صلبه، ذره ها که بعقیده ٔ بعض طبیعیون جسم مرکب از آنهاست. ذرات ناریه؛ ذره های آتشی.
فرهنگ عمید
ذره
* ذرات آلفا: (فیزیک) ذراتی هستند دارای بار مثبت الکتریکی که از رادیوم ساطع میشوند،
فرهنگ فارسی هوشیار
جمع ذره
فرهنگ معین
(ذَ رّ) [ع.] (اِ.) جِ ذره.
فارسی به عربی
مکون
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1977